کشور ما از نظر جمعیتی اوضاع خاصی دارد. بسیاری از کشورهای دنیا هم اکنون جمعیت پیری دارند و ممکن است گفته شود ما هم مثل آنها قرار است پیر شویم. تفاوت ما با آنها در این است که کشورهایی که الان جمعیتشان سال خورده و پیر شده، این موضوع بعد از توسعه یافتگی برای آنها اتفاق افتاده است؛ یعنی کشور پیری که توسعه نیافته باشد، نداریم. ولی ما قبل از آنکه کشورمان به توسعه و پیشرفت اساسی دست پیدا کند و به یک اقتصاد قدرتمند برسیم، جمعیتمان در حال رسیدن به پیری است و کثرت جمعیت جوان را از دست میدهیم.
تفاوت بعدی ما با این کشورهای غربی در این است که در غرب این فرایند پیر شدن جمعیت، حدود دویست سیصد سال طول کشید، ولی متأسفانه، چون کاهش نرخ باروری و فرزندآوری مردم ایران بسیار سریع اتفاق افتاده، جمعیت ما با سرعت زیادی در حال پیر شدن است.
مثلا در دویست سال پیش در روستاهای فرانسه هر زن بیش از شش بچه به دنیا میآورد، الان شده دو فرزند؛ ولی این اتفاق دویست سال طول کشیده است، اما در کشور ما بیست سال طول کشید.
این باعث میشود که جمعیت کشورمان با سرعت زیادی به سمت پیری حرکت کند و حتی فرصت نداشته باشیم ساختارها را برای جمعیت سالمند آینده مان آماده کنیم.
هم اکنون از هر هشت نُه نفر ایرانی یک نفر بیش از شصت سال سن دارد؛ ولی اگر سیر جمعیت به همین روال ادامه پیدا بکند و نرخ باروری که کمتر از دو است، همین طور بماند، ظرف دو دهه آینده از هر سه چهار نفر ایرانی یک نفر بالای شصت سال خواهد بود.
قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت از جامعیت خوبی برخوردار است؛ ولی متأسفانه عزمی را که برای اجرای این قانون باید وجود داشته باشد، تاکنون شاهد نبودیم و حدود ۳۰ درصد از این قانون عملیاتی و اجرایی شده است.
در این قانون زوایای فرهنگی، رسانهای و اجتماعی موضوع دیده شده و تسهیلاتی در نظر گرفته شده است تا موانع افزایش فرزندآوری خانوارهای ایرانی را بردارند.
تفاوتی که این قانون با قانونهای مشابه از جمله قانون تسهیل ازدواج، مصوب سال ۸۴ دارد، این است که هم بودجه آن در قانون پیش بینی شده و هم از ضمانت اجرایی برخوردار است.
این ظرفیت خوب برای اجرایی شدن خوب این قانون وجود داشت؛ اما متأسفانه برخی مسئولان نسبت به آن کوتاهی کردند، وگرنه قانون ظرفیت فوق العادهای است برای اینکه بر روند سال خوردگی کشور غلبه کنیم.